گفتمان سیاستگذاری اجتماعی و توسعه ملی (مقاله سردبیر)
برای دانلود و مطالعه آنلاین نشریه، اینجا کلیک کنید.
برنامهریزی اجتماعی، رفاه اجتماعی، سیاست اجتماعی، اقتصاد سیاسی...
اینها واژگانی هستند که این روزها بیش از گذشته در فضای عمومی کشور و بهویژه در آکادمی به گوش میخورند و مشخصاً موضوعات یکرشته یعنی سیاستگذاری اجتماعی میباشند. گفتنی است برای سالها دانشجویان دیگر رشتههای علوم اجتماعی نگاهی تمسخرآمیز به رشته و دانشجویان این قبیل رشتهها داشته و کماکان نیز این نگاه در میان بسیاری از آنها دیده میشود.
چرا سیاستگذاری اجتماعی مهم است؟
با نگاهی به الگوی توسعۀ اقتصادی و مدنی که از اروپای غربی و بهویژه انگلستان آغاز گردیده و حالا به کشورهای آسیای شرقی رسیده است با انواع گوناگونی از برخوردها و تعاملات متفاوت حکومت نسبت به جامعه (در عرصه ملی و بینالمللی) و جامعه نسبت به حکومت میرسیم. در انگلستان قرن هجدهم؛ آدام اسمیت کتاب ثروت ملل خود را مینویسد و با نشان دادن راه و چاه برتری اقتصادی بهوسیلۀ تولید صنعتی که بهتازگی در اروپا رواج یافته بود و آموزش رفتار اقتصادی درست در داخل و خارج از کشور از مسائل اقتصادی و رفاهی نیز سخن گفت؛ بهطوریکه در اواخر عمرش سیاستمداران و بازرگانان بزرگ آن کشور از او بهعنوان استاد بزرگ یادکرده و احترام زیادی برایش قائل بودند. همینطور اهمیتی که بیسمارک در قرن نوزدهم آلمان و یا اهمیتی که دولت آمریکا به مسائل رفاهی بعد از بحران اقتصادی 1929 و به وجود آمدن دولت رفاه بر اساس تعلیمات جان کینز و با توجه به باقی ماندن برتری این کشورها و نظام اقتصادیشان اهمیت توجه به این علم بیشتر برایمان آشکار میگردد. با ظهور مارکس و بنیانگذاری تئوریهای بینظیرش جهان مدرن وارد مرحلۀ جدیتری از توجه به برابری اجتماعی و حقوق شهروندی گردید و تاکنون نیز الگوهای متفاوتی از توسعه در مناطق جغرافیایی مختلف جهان در حال پیشروی است که بیشازپیش مبتنی بر رفاه و سیاستهای درست اجتماعیاند.
اما در کشور ایران بهجز تأسیس چند نهاد خیریهای و یا اجتماعی مدنی چون کمیته امداد، بنیاد مستضعفین، سازمان تأمین اجتماعی و سازمان بهزیستی و اندک تلاشهای تقلید آمیز و یا از سر اجباری برای برآورده سازی رفاه و معیشت مردم هیچگاه این مسائل در سطح کلان آن موردتوجه قرار نگرفته و به سوژه اصلی جنبشهای اجتماعی و فکری تبدیل نگردیده است. ضمن آنکه در بیشتر برهههای تاریخی با سرکوب شدید سندیکاها و فرمایشی سازی تشکلهای صنفی و کارگری و محدود نمودن سازمانهای مردمنهاد روبرو هستیم و این نشاندهندۀ نوعی عدم شعور و آگاهی حکومتها از نقش این نهادهای حکومتی و مدنی در توسعه کشور است و یا نوعی سرکوب آگاهانه در جهت عدم توسعۀ کشور و در جهت بهرهبرداری هر چه بیشتر برخی دیگر کشورها از منابع ملیاند.
فارغ از هرگونه قضاوت ارزشی، یکی از مهمترین رموز تداوم نظامهای اقتصادی و سیاسی کشورهای اروپای غربی و آمریکا و ژاپن و... نسبت به عمده کشورهای خاورمیانه و جهان سوم در این است که چه حکومت و چه جامعه مدنی در آنها بهطورجدی در پی یافتن راههای تعامل با طبیعت به معنای عام آن(از فیزیکی و عینی تا اجتماعی و ذهنی) بوده و هست و تا زمانی که در کشور ما هم این مسئله جدی گرفته نشود شانس زیادی برای رسیدن به توسعه نخواهیم داشت.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که هماکنون نیز در کشورهای غربی تلاشهای بسیاری برای کنترل سرمایهداری لجامگسیخته و تعدیل سیاستهای تعدیل ساختاری و نئولیبرالیسم صورت میپذیرد درحالیکه در کشور ما چه سیاستهای نئولیبرال و چه سرمایهداری لجامگسیخته روز بروز گسترش بیشتری مییابند.
چرا باید گفتمان سیاست اجتماعی در دانشگاه رواج یابد؟
در جامعۀ آکادمیک ایران چه از سمت استادان و چه از سمت دانشجویان کمتر تلاش گردیده برای مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی راهحلهای معقول و قابل دستیابی ارائه گردد و عمدتاً گروههای دانشجویی در فکر ایجاد تحولات بزرگ و یکشبه و اساتید نیز در پی ترفیع تکخطی درجات استادی خود بدون موردتوجه قرار دادن مسائل مهم کشوری هستند. از نام پر از امید دانشکده علوم اجتماعی و جذابیت خاص فضای دانشجوییاش که بگذریم اینجا نیز از این بیخردی کم سهم نبرده است. (اشاره به ابتدای همین متن و نوع نگاه بسیاری از دانشجویان علوم اجتماعی به این رشتهها)
انجمن علمی تعاون و رفاه اجتماعی در سالهای اخیر تلاش نموده با برگزاری کارگاهها، نشستها، همایشها حلقههای مطالعاتی و انواع کمیسیونها به گسترش گفتمان سیاست اجتماعی بپردازد. اینک نیز باهدف گسترش هرچه بیشتر آن در قالب نوشتار، نشریهای با همین نام منتشر مینماید. امید است در طی هفتههای آتی نوعی از گفتمان سیاست اجتماعی در دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی و دانشکدههای دیگر دانشگاه علامه شکل بگیرد.
نمونههایی از عدم وجود آگاهی علمی و تخصصی در میان مسئولین (دانشکده، دانشگاه و...)
بارها در انجمن علمی پیشآمده که هنگام درخواست مجوز برای انجام برنامهای با پاسخهای غیرعلمی و ناآگاهانه روبرو گردیم؛ برای مثال در هنگام برگزاری حلقه مطالعاتی راجع به کتابی در حیطۀ اقتصاد سیاسی (با حضور مترجم) در سال 95 کارشناس انجمنهای علمی علت مخالفت با برگزاری آن را اظهارنظر ریاست محترم دانشگاه، در باب عدم وجود هرگونه ارتباط رشتۀ تعاون و رفاه اجتماعی با مسائل اقتصاد سیاسی بیان نمود! از دیگر افاضات برجستۀ مسئولین دانشگاه زمانی بود که به کمیته نظارت بر حقوق نشریات دانشگاه نام سیاست اجتماعی را پیشنهاد دادیم؛ علت مخالفت با این نام وجود کلمۀ «سیاست» در آن بود که ما ناگزیر از سیاستگذاری اجتماعی استفاده نمودیم. آخرین شاهکار مسئولین نیز در قطع همکاری با دکتر رضا امیدی استاد برجستۀ گروه تعاون و رفاه اجتماعی هست که در سالهای اخیر همواره با رهنمونهای خود راه پرفرازونشیب علماندوزی و فعالیت علمی در ایران را به ما نشان میدادند و یقیناً عدم حضورشان از غنای علمی و تخصصی گروه تعاون و رفاه اجتماعی بسی خواهد کاهید.
نویسنده: میرشاهین فاطمی